انواع طلا و جواهرات

عملکرد چرخ‌های حکاکی در گوهرتراشی

بازیابی مفهوم و عملکرد چرخ‌های حکاکی در گوهرتراشی

یعقوب آژند، استاد گروه مطالعات عالی هنر، پردیس هنرهای زیبا، دانشکده هنرهای تجسمی، دانشگاه تهران.

مهدی ارجمند اینالو، دانشجوی دکتری، تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، دانشگاه تهران.

این مقاله برگرفته از رساله دکتری مهدی ارجمند اینالو با عنوان تبیین جنبه‌های نظری و عملی گوهرنامه‌ نویسی در گوهرنامه‌های فارسی سده‌های 6 تا 10 هجری قمری به راهنمایی دکتر یعقوب آژند می‌باشد که در دانشگاه تهران به انجام رسیده است.

چکیده:

گوهرتراشی از پرسابقه‌ترین حوزه‌های فنی و علمی در فرهنگ اسلامی است دامنه کاربرد این رشته، وسیع بوده و از جمله در ساخت زیورآلات، مُهرها، حرزها و طلسمات کاربرد دارد بخشی از اطلاعات مربوط به گوهرتراشی در رسالاتی موسوم به گوهرنامه بازتاب یافته است گوهرنامه‌ها، معمولاً به معرفی شیو ه‌های گوهرشناسی (کانی‌شناسی) می‌پردازند مباحث تمدنی، علوم طبی، علوم حدیث، جنبه‌های فنی تراش و جلای سنگ‌ها نیز از دیگر مفاد این رسالات است مباحث فنی گوهرتراشی در این منابع، غالباً به اشاره و مختصر طرح شده و گاه با تعابیر تخصصی یا نامأنوس همراه شده است از این‌رو، درک و کشف دانش پیشینیان در این مورد با ابهاماتی روبروست یکی از این موارد، تنوع چرخ‌های تراش و جلاست که به رغم اشاره در اغلب گوهرنامه‌ها، مفهوم و عملکرد آنها مبهم و نامشخص باقی مانده است از این رو، پرسش اصلی این تحقیق آن است که چرخ‌های حکاکی مصطلح در گوهرنامه‌های فارسی، دارای چه ویژگی‌هایی از نظر مفهوم، نوع شکل، ساختار و عملکرد بوده‌اند؟ هدف این مقاله، شناخت بیشتر این هنر و شیوه‌های به کارگیری چرخ‌های حکاکی در گوهرتراشی بر اساس متون و اصطلاحات رایج در گوهرنامه‌هاست در ابتدای مقاله حاضر، گوهرنامه‌ها و ساختار محتوایی آنها به اجمال، معرفی و بررسی شده است سپس بسامد اصطلاحی چرخ‌های گوهرتراشی(حکاکی) در این متون مورد بررسی قرار گرفته است همچنین، برای دستیابی هرچه بیشتر به داده‌های مرتبط با شکل، ساختار و عملکرد چرخ حکاکی، به جستجوی شواهد تاریخی و تصویری از منابع پیرامونی و متأخر پرداخته شده است نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که اصطلاح چرخ حکاکی و نظایر آن در متون مختلف، ناظر به سه دستگاه چرخ گوهرتراشی، چرخ کنده‌کاری و تخته سفته‌گری بوده است همچنین، ساختار و عملکرد کلی این چرخ‌ها در طول زمان تغییر چندانی نکرده است.

مقدمه:

گوهرتراشی چه در قالب هنر و چه در قالب صنعت، همواره نیازمند ابزاری کارآمد و دقیق بوده است امروزه پیشرفت‌های فناوری، کمک بسیاری به تسریع و بهبود انواع شیوه‌های تراش کرده است و مبتنی بر آن، بر تقاضای بازار و سلیقه مخاطبان اثر گذاشته است این موضوع در گذشته نیز تا اندازه‌ای مطرح بوده است به عبارت دیگر، در دوره‌های مختلف و تحت فرهنگ‌ها و حکومت‌های متفاوت و همزمان با پیشرفت ابزارهای فنی، تقاضا و سلیقه عوام و خواص درباره گوهرها تغییر کرده است بخشی از این تغییرات در آثار و اشیای به جا مانده از هر دوره (محفوظ در موزه‌ها و یا مجموعه‌های خصوصی) مشهود است بخشی دیگر نیز از لابه‌لای متون کهن قابل پی‌جویی است با این حال، شناخت و بازیابی ابزارها و فنون گوهرتراشی از روی آثار موجود یا متون مذکور بسیار دشوار به نظر می‌رسد رسالات موسوم به گوهرنامه یا جواهرنامه از جمله مهمترین منابع شناخت گوهرها و کانی‌ها در تمدن اسلامی محسوب می‌شوند گوهرنامه‌ها، انواع مختلفی دارند و به مطالب متفاوتی می‌پردازند با این حال مهمترین هدف آنها معرفی روش‌های شناخت کانی‌ها و به طور خاص گوهرهاست در خلال این رسالات و به فراخور موضوع برخی مشخصات یا اصطلاحات فنی گوهرتراشی نیز بازتاب یافته است این اطلاعات معمولاً به اشاره و اختصار طرح شده و گاه با تعابیر تخصصی یا نامأنوس همراه گردیده است از این رو ابهاماتی در شناخت این هنر_صنعت وجود دارد چنانکه موضوع چرخ‌های تراش و چرخ‌های جلا در گوهرنامه‌ها از یکدیگر تفکیک نشده‌اند و در واقع مفهوم و عملکرد چرخ حکاکی تا هنوز مبهم و نامشخص مانده است در گوهرنامه‌ها، بارها از اصطلاحاتی چون چرخ حکاکان، چرخ حکاکی، چرخ چنار و انواع دیگرِ چرخ سخن به میان آمده است اما از ویژگی‌ها، شکل، ساختمان و عملکرد کلی این ابزار به ندرت اطلاعاتی ارائه می‌شود شاید به این دلیل که در نظر اهل فن، این ابزار بسیار معروف و تشریح آنها توضیح واضحات بوده است هدف این مقاله، شناخت بیشتر هنر گوهرتراشی و چرخ‌های حکاکی گوهر بر اساس متون و اصطلاحات است برای این منظور، ابتدا هر یک از رسالات مربوط به گوهرنامه‌ها از منظر ساختار و محتوا به طور خلاصه معرفی می‌گردند پس از آن، اصطلاح چرخ‌های گوهرتراشی (چرخ حکاکی) در گوهرنامه‌ها توضیح داده می‌شود و دست آخر، نوع شکل، ساختار و عملکرد چرخ حکاکی با استناد به برخی تصاویر و متون متأخر روشن می‌گردد با این مقدمه، پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که چرخ حکاکی و نظایر آن که در گوهرنامه‌های فارسی مصطلح هستند، دارای چه ویژگی‌هایی از نظر مفهوم، نوع شکل، ساختار و عملکرد بوده‌اند؟ این تحقیق بر اساس هدف، پژوهشی بنیادی است با این حال، دستاوردهای آن می‌تواند در هنر_صنعت گوهرتراشی معاصر به کار آید. پژوهش حاضر بر مطالعه تحلیلی متون کهن و دست اول درباره گوهرها متکی است بنابراین در درجه اول، متن گوهرنامه‌ها و همچنین متون و پژوهش‌های مرتبط با هدفِ توصیف، تحلیل و بازشناسی دستگاه‌های (چرخ‌های) مورد اشاره در گوهرنامه‌های فارسی مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است در عین حال یافته‌های حاصل از اسناد و شواهد تاریخی مورد مطالعه مقایسه‌ای با فنون و شیوه‌های سنتی تراش در دوره معاصر نیز قرار گرفته است از این رو در کنار مطالعات اسنادی، از مطالعات میدانی و تجربی نیز استفاده شده است.

پیشینه تحقیق:

اولین پژوهش‌ها درباره گوهرنامه‌های فارسی به معرفی نسخ خطی مربوط می‌شود. احتمالاً محمدعلی تربیت در سال 1316 ه.ش با توجه به گوهرنامه‌ها، اولین مقاله در خصوص معرفی یک گوهر (الماس) را تنظیم کرده باشد وی در خصوص الماس عباراتی از جواهرنامه نظامی را با ذکر منبع ولی با عنوان جوهرنامه نقل کرده است شیخ آقابزرگ تهرانی نیز در سال 1323 ه.ش، برخی جواهرنامه‌ها را در الذریعه الی تصانیف الشیعه، ذیل نام جواهرنامه معرفی کرده و فهرست برخی از آنها را ارائه داده است یک دهه بعد و در سال 1333، رساله در چگونگی مروارید تألیف شیخ محمدعلی حزین لاهیجی تصحیح و به انگلیسی به طبع رسید (Khatak and Spies, 1954) منوچهر ستوده در سال 1335 در مجله فرهنگ ایران زمین، نسخ‌های از محمد بن منصور با عنوان گوهرنامه را تصحیح و به چاپ رسانید احتمالاً این اولین نمونه از تصحیح نسخه‌های خطی فارسی با موضوع سنگ‌های قیمتی است که در دوران معاصر به چاپ رسیده است علاوه بر جنبه‌های نسخه شناسانه، گاه به موارد فنی گوهرنامه ها نیز پرداخته شده است اریک کرچنر و محمد باقری (1391 ه.ش / 2012 م) با توجه به نظرات ابوالبرکات نیشابوری، خواجه نصیرالدین طوسی و عبدالله کاشانی، مبانی رنگ قرون 6 تا 8 ه.ق را شرح داده‌اند این توضیحات، برگرفته از گوهرنامه‌هایی است که در توضیح رنگ گوهرها نوشته شده‌اند سید محمد میرشفیعی و مهدی محمدزاده (1394) به علوم مذکور در جواهرنامه نظامی ابوالبرکات نیشابوری و همچنین عرایس الجواهر و نفایس الاطایب عبدالله کاشانی علاقه‌مند شده و با استفاده از فرمول‌های بیان شده در این منابع، به بازیابی تکنیک‌های ساخت مینا و لعاب‌های مختلف مبادرت نموده‌اند و به فنون ساخت مینای زرین‌فام نیز پرداخته‌اند. علاوه بر موارد مذکور، برخی منابع به شیوه‌های تراش گوهرها اشاره کرده‌اند از آن جمله، مانول کین ( 136 ه.ش / 1981 م) در مقاله خود با عنوان (The Lapidary Arts in Islam) به معرفی برخی اطلاعات مربوط به شیوه‌های تراش گوهرها و همچنین نمونه‌هایی از جواهرات تاریخی جهان اسلام پرداخته که بیشتر این آثار، مربوط به دوره سلجوقی ایران است پیتر فرانسیس (1368 ه.ش / 1989 م) از منظر تاریخی به مهره‌هایی از جنس سنگ‌های قیمتی و نیمه‌قیمتی که در سده‌های اولیه اسلامی مورد توجه بوده‌اند، پرداخته است. از برخی موارد فنی تراش و سوراخ کردن سنگ در این مقاله بحث شده است. علاوه بر این، تحقیقاتی نیز در خصوص گوهرتراشی و ابزار مربوط به آن صورت گرفته است که به گوهرنامه‌ها توجهی نداشته‌اند از آن جمله، تحقیقات ساکس و میک (1994) درباره مُهرهای سنگی است این محققان، تاریخ استفاده از چرخ تراش گوهرها در بین‌النهرین را پس از هزاره دوم پیش از میلاد بیان کرده‌اند جلال علی حسن (2016) نیز اولین نمونه چرخ‌های تراش را در مصر باستان نام برده و کار کرد آنها را شرح داده است محمد جواد جدی (1387) در کتاب مُهر و حکاکی در ایران به برخی جنبه‌های گوهرتراشی اشاره کرده است ماریان ونزل (1386) در شرح انگشترهای مجموعه ناصر خلیلی، به شیوه‌های تراش گوهرها نیز پرداخته است اما از ابزار و مواد تراش و جلای گوهرها سخنی به میان نمی‌آورد. مقاله استفان مارکل (2008) از منظر شیوه‌های تراش و معرفی عملکرد ابزارآلات گوهرتراشان در هندوستان، حائز اهمیت است وی، ضمن برشمردن کیفیت‌های صنفی در گوهرتراشی هندوستان، به برخی ابزارآلات و شیوه‌های تراش گوهر اشاره کرده و با اتکا به برخی منابع کهن لاتین و هندی، چرخ‌های گوهرتراشی را معرفی کرده است.

معرفی اجمالی و ساختار محتوایی گوهرنامه‌های فارسی:

به طور کلی متونی که به مباحث معدنی و گوهرها پرداخته‌اند، در دو گروه مجزا دسته‌بندی می‌شوند در گروه نخست، رسالاتی جای دارند که اساس تألیف آنها گوهرها نبوده است این گروه در دو دسته رسالات طبی و رسالات مربوط به علم کیمیا قابل تفکیک از یکدیگر هستند از جمله این رسالات علم پزشکی می‌توان به کتاب الصیدنه فی الطب تألیف ابوریحان بیرونی (1370) و قانون فی الطب تألیف ابوعلی سینا (1364) اشاره نمود این کتب در توضیح بیماری‌ها و داروهای مربوط به آنها هستند در این متون توان درمانی کان‌سنگ‌ها و گوهرها ذکر شده است از این رو در این رسالات خواص دارویی هر گوهر شیوه‌های شناخت آنها و معادن هر یک کم و بیش آمده است دسته دوم رسالات مربوط به علم کیمیا هستند از این دسته می‌توان کتاب‌های الاسرار تألیف محمد بن زکریای رازی (1349) و تجارب شهریاری تألیف شهریار بهمنیار پارسی (1343) را نام برد این رسالات نیز به کانی‌ها و مواد معدنی پرداخته‌اند اما ویژگی‌های گوهری کانی‌ها مطمح نظر آنها نبوده است در این کتب عمدتاً به خواص شیمیایی و تبدیل عناصر به یکدیگر توجه شده است گروه دوم یعنی رسالاتی که اساس تألیف آنها گوهرها بوده‌اند، به سه دسته متفاوت قابل تقسیم هستند دسته اول، گوهرنامه‌هایی هستند که صرفاً به گوهرها پرداخته‌اند رسالاتی همچون ازهار الافکار فی معرفه الاحجار تألیف احمد تیفاشی (1977) و جواهرنامه منتخب اصل تألیف زین‌الدین محمد جامی (1343) از این جمله‌اند در این کتاب‌ها، غالباً در چند باب به معرفی مشهورترین و محبو بترین گوهرها و خواص آنها پرداخته شده است دسته دوم، رسالاتی هستند که علاوه بر گوهرها و ویژگی‌های هر یک به فلزات هفتگانه نیز پرداخته‌اند و رسالاتی همچون گوهرنامه سلطانی تألیف غیاث‌الدین محمد بن منصور دشتکی (1335) و جواهرنامه تألیف مبارک‌شاه قزوینی (1394) را می‌توان نام برد این کتب نیز در چندین باب از گوهرهای معروف نام برده و خواص هر یک را ذکر کرده‌اند در انتهای رساله نیز به هفت فلز اصلی اشاره نموده‌اند و خواص فیزیکی و شیمیایی هر یک را تشریح می‌کنند دسته سوم، رسالاتی هستند که علاوه بر گوهرها و فلزات، مقالات مفصلی در خصوص فنون دیگر از جمله کاشی‌گری، میناکاری، عطرها و معاجین دارند برخی از این گوهرنامه‌ها، مقالات متفرقه انتهای رساله را برای توضیح مطالب اصلی کتاب آورده‌اند مانند جواهرنامه نظامی تألیف ابوالبرکات نیشابوری (1383) که بخش تلاویح و میناکاری را در توضیح روش‌های ساخت اشباه و گوهرهای مصنوع آورده است برخی رسالات نیز مقالات متفرقه را به مناسبت‌های دیگر ضمیمه کرده‌اند مانند تنسوخنامه ایلخانی تألیف خواجه نصیرالدین طوسی (1348) که بخش عطرها و معاجین را اضافه کرده است و یا رساله عرایس الجواهر و نفائس الاطایب تألیف عبدالله کاشانی (1345) که با توجه به پیشه خانوادگی خود، مقاله کاشی‌گری را به رساله خویش افزوده است گوهرنامه‌ها را بیشتر به زبان‌های عربی و فارسی نوشته‌اند اولین گوهرنامه‌های عربی متعلق به سدۀ دوم هجری هستند و اولین رساله فارسی که در دست است متعلق به اواخر قرن ششم هجری است از سده ششم به بعد، گوهرنامه نویسان جهان اسلام از دو مأخذ متفاوت بهره برده‌اند در شرق جهان اسلام گوهرنامه‌ها بر اساس کتاب الجماهر فی جواهر اثر ابوریحان بیرونی (1374) نوشته شده‌اند و در غرب جهان اسلام، عمدتاً با توجه به ازهار الافکار فی جواهر الاحجار تألیف احمد تیفاشی (1977) تدوین شده‌اند در این مقاله، بنا بر گستردگی منابع موجود، تنها به گوهرنامه‌های شرق جهان اسلام که از سده ششم تا دهم هجری و به زبان فارسی تألیف شده‌اند استناد شده است اصلی‌ترین این گوهرنامه‌ها، جواهرنامه نظامی (نیشابوری1383 ) تنسوخنامه ایلخانی (طوسی 1348) عرایس الجواهر (کاشانی 1345) و جواهرنامه مبارکشاه (قزوینی 1394) هستند.

جدول 1 دسته‌بندی رسالات مرتبط با گوهرهابا این حال در پاره‌ای موارد نیز، منابع غرب جهان اسلام که عمدتاً به زبان عربی هستند، مورد توجه بوده‌اند برخی منابع نیز همچون کتب حسبه، فتوت‌نامه‌ها و منابع ادبی (به نظم و نثر) از گوهرها سخن گفته‌اند. خاقانی، سعدی و فردوسی بارها باورهای عمومی درباره گوهرها را در اشعار خود به کار گرفته‌اند همچنین رسالاتی منظوم درباره گوهرها بر جای مانده است به عنوان نمونه، کنز الاکتساب که رساله‌ای در فن مُهرکنی است و نسخه‌ای خطی از قرن یازدهم هجری با نام جواهرنامه منظوم تألیف رشید عباسی را می‌توان نام برد. در کتب حدیث و تفاسیر آیات قرآن نیز به این مقوله اشاراتی شده است اما عمدتاً اشارات این قبیل آثار، صرفاً به معرفی و شناخت ظاهری گوهرها مربوط است مفاهیم تخصصی و فنی موردنظر این مقاله در منابع مزبور به ندرت یافت می‌شود از این رو تمرکز عمده این پژوهش بر منابع دسته اول یعنی گوهرنامه‌های فارسی و بعد از آن منابع پشتیبان است که به طور مشخص درباره موارد فنی گوهرتراشی سخن گفته‌اند.

چرخ‌های گوهرتراشی در گوهرنامه‌ها:

در گوهرنامه‌ها، بارها از اصطلاحاتی استفاده می‌شود که مفهوم چرخ گوهرتراشی را تداعی می‌کنند با این حال به ندرت شرحی از این چرخ‌ها یا مسائل فنی تراش گوهرها را در این منابع می‌توان سراغ گرفت این اصطلاحات در بیشتر گوهرنامه‌ها صرفاً در راستای بیان روش‌های شناسایی گوهرها به کار رفته است در واقع مولفان از روش‌های مختلفی در تعریف و شناسایی گوهرها بهره برده‌اند و یکی از این روش‌ها شناسایی گوهرها از طریق ویژگی‌های تراش و جلاپذیری آنها بوده است این روش مبتنی به اولویت بخشیدن به درجه سختی سنگ‌ها نسبت به یکدیگر است مثلاً اینکه یاقوت تمامی سنگ‌ها به جز الماس را می‌خراشد تفاوت در مواد و روش‌های جلا نیز برای تشخیص سنگ‌ها به کار رفته است برخی مواد در جلا بخشیدن به یک گوهر خاص بسیار موثر و در گوهری دیگر ناکارآمد هستند به عنوان مثال فرق میان یشب سبز و یاقوت زَیتی (زیتونی) آن است که یشب به چرخ چنار و جلای عقیق پرداخت می‌شود اما یاقوت زِیتی جلا نمی‌گیرد. برای تفکیک دو گوهر مشابه از یکدیگر در این رسالات، شیوه جلا و پرداخت روشی موثر و کارا بوده است با این همه در گوهرنامه‌هایی معدود از فنون تراش به عنوان امری مستقل یاد شده است با توجه به این نوع از متون، اصطلاحات مختلفی که درباره آلات گوهرتراشی وجود دارد اکثراً به صفحات (چرخ‌های) تراش اشاره دارند و نه آلاتی که این صفحات و چرخ‌ها را به گردش در می‌آوردند از این رو، در این متون عمدتاً اصطلاح چرخ ناظر بر دو گونه کلی است:
نمونه اول، چرخ‌هایی هستند که برای تراشیدن گوهرها و شکل دادن به آنها کاربرد دارند این چرخ‌ها، اشاره به شکل و عملکرد دستگاه‌ها دارند مانند چرخ لکبَبه یا آلت حکاکی، چرخ عقرب یا چرخ عقرب جعفری.
نمونه دوم، چرخ‌هایی است که برای پرداخت و جلا به کار می‌روند در این چرخ‌ها، اساساً ماده تشکیل دهنده دستگاه مد نظر است. از این رو، نام این چرخ‌ها به جنس و مواد تشکیل دهنده آنها اشاره می‌کند. چرخ‌های تراش و جلا عمدتاً با نام‌هایی چون چرخ حکاکان، چرخ نرم، چرخ چنار، چرخ بید، چرخ خشک (نیشابوری، 1383 110 95 )، چرخ حکاکی (طوسی، 1348 44)، چرخ مس و چرخ سرب (کاشانی، 1345 42) در گوهرنامه‌ها شناخته می‌شوند.
بر این اساس، واژه چرخ در دو معنای متفاوت به کار رفته است نمونه اول به دستگاه گوهرتراشی، ساختمان و عملکرد کلی آن دستگاه اشاره دارد و نمونه دوم به صفحه‌ای گرد (ساخته شده از مواد متفاوت) دلالت می‌کند. در گوهرنامه‌ها، در بیشتر موارد به مواد و جنس تشکیل دهنده صفحه‌های جلا اشاره شده است اما مشابه نمونه اول، از شکل دستگاه، ساختمان و شیوه کار با آن به ندرت سخنی به میان آمده است در جواهرنامه نظامی، 44 بار نام چرخ آمده است بسامد این واژه در گوهرنامه‌های بعد از آن به مراتب کمتر است، مثلاً در جواهرنامه مبارک‌شاه قزوینی مربوط به قرن دهم هجری، به ندرت کلمه چرخ آمده است و اساساً در باب حکاکی و گوهرتراشی اطلاعات قابل توجهی ذکر نشده است. علت این موضوع از دو منظر قابل طرح است:
یکی اینکه منابع مورد استفاده و مورد اقتباس در رسالات متأخر کدام بوده است؟ دوم اینکه موضوع و هدف تألیف آنها چه بوده است؟ برای نمونه، جواهرنامه مبارک‌شاه قزوینی استنادی به جواهرنامه نظامی نداشته و بیشتر از منظر طبی به موضوع گوهرها پرداخته است بنابراین، طبیعی است که به موضوع گوهرتراشی توجه چندانی نداشته باشد. به طور کلی، نیشابوری نسبت به سایر مؤلفان، آشنایی بیشتری با فنون حکاکی و تراش گوهرها داشته است و حتی ممکن است اطلاعات وی بر مبنای تجربه‌های شخصی بوده باشد مقصود او از چرخ، به احتمال قوی صفحه‌ای است که سنگ بر آن ساییده می‌شد، نه دستگاهی که برای گرداندن صفحه به کار می‌رفت. در جواهرنامه نظامی، از میان چرخ‌های مختلف، بیشترین بسامد واژه چرخ (12 مرتبه) مربوط به چرخ حکاکی و حکاکان است و آشکارا درخصوص این چرخ توضیحاتی داده است. آن را به لک بر سر چوبی بندند و به چرخ حکّاکان که آن را از لک و سنباده ساخته باشند اندکی بسایند تا املس شود بعد از آن سنباده را خرد بسایند و بر روی چرخ سرب آن را م‌یسایند تا خشونت و درشتی به سبب زخم چرخ که در روی آن باشد برود و به غایت نرم شود چون نرم شد جزع را بسوزند و خورد بسایند و آن را بر روی چرخ مس می‌سایند و اندک اندک از آن جزع سوده که آن را جلای یاقوت گویند بر روی چرخ مس می‌کنند تا صیقل شود و جلا گیرد (نیشابوری 1383 96) در چگونگی تراش و جلای یاقوت که احتمالاً مفصل‌ترین توضیح نیشابوری درباره فنون تراش گوهر است، چند نکته قابل توجه است:

1) گوهر را روی یک قطعه چوب و با کمک لک مهار می‌کردند. این کار امروزه در کارگاه‌های سنتی همچنان به همین روش انجام می‌شود. با این تفاوت که در اتصال گوهر بر سر چوب گاهی از ترکیب لاک و کندر و گاهی از چسب‌های صنعتی استفاده می‌کنند.
2) گوهر که بر سر چوب متصل شده است را بر چرخ حکاکان می‌سایند تا نرم شده و درشتی‌های آن گرفته شود. این چرخ از سنگ‌ریزه‌های سنباده که با کمک لاک به صفحه‌ای چسبانده شده‌اند ساخته می‌شود. واضح است که در اینجا اشاره‌ای به ساختمان و عملکرد دستگاه گوهرتراشی نمی‌شود و مستقیماً به صفحه ساینده گوهر پرداخته شده است.
3) بعد از آن سنباده ریزتر را که بر صفحه‌ای از سرب پاشیده‌اند برای نرم‌تر کردن سطح گوهر و صیقلی کردن آن به کار می‌برند. در اینجا نیز منظور از چرخ سرب، صفحه‌ای مدور از سرب است که واسطه‌ای برای سایش سنباده بر بدنه گوهر است.
4) برای جلای نهایی یاقوت، مقداری جزع را می‌سوزانند، آن را می‌سایند و از گرده‌های آن اندک اندک به چرخ مس اضافه می‌کنند. یاقوت با سایش با این جلا و چرخ مس پرداخت می‌شود (کاشانی، 1345 42 ؛ نیشابوری 1383 96).

بنابر این به نظر می‌رسد واژه چرخ برای صفحاتی که امروزه بسیاری از گوهرتراشان آن را (دیسک) می‌نامند، به کار می‌رفته است. این مطلب در نوشته خواجه نصیرالدین طوسی نیز مشهود است: جمله انواع یاقوت را به یک طریق جلا توان داد و جلای یاقوت آن است که یاقوت را نخست به لک بر سر چوبی بندند و به چرخ حکاکان بسایند تا املس (صاف) شود (طوسی، 1348 43) از این رو، چرخ حکاکی صفحه‌ای متشکل از گرد سنباده و لاک بوده است و چنانچه این صفحه از جنس سرب، مس، چوب و پوست درخت چنار و پوست درخت بید بود، آن را چرخ جلای سرب، مس، چنار و بید می‌گفتند. امروزه این صفحات (دیسک‌ها) درجات مختلفی دارند. این درجات به میزان نرمی و اصطلاحاً مِش‌بندی الماس پاشیده بر آنها مربوط است که ظاهراً در گذشته این درجه‌بندی با کمک چرخ‌های مختلفِ جلا صورت می‌گرفته است. بنابر این به جز چرخ حکاکی که مستقیما برای تراش سنگ به کار می‌رفته است، بقیه چرخ‌ها همگی به جنس مواد تشکیل دهنده آن چرخ و کاربردی که آن جنس در جلابخشی سنگ داشته است، اشاره داشته‌اند اما نام دستگاهی که این صفحات مدور (چرخ‌ها) را به حرکت درمی‌آورد، چه بوده و عملکرد آن چگونه توجیه پذیر است؟ در گوهرنامه‌ها به سختی مطلبی در این مورد یافت می‌شود. با این حال، نیشابوری در جایی می‌گوید: سودن در اصطلاحِ ایشان، راست کردن و هموار کردن چیزی باشد چنان که خواهند به آلت حکاکی که آن را چرخ لَکبَبه خوانند و آب دادن و صیقل کردن و براق گردانیدن آن جوهر باشد (نیشابوری، 1383 228) از این رو، شاید نام دستگاه یا آلت گوهرتراشی در اصطلاح چرخ لکببه بوده است.

فنون تراش در گوهرنامه‌ها:

با توجه به گوهرنامه‌های ابوالبرکات نیشابوری، خواجه نصیرالدین طوسی، عبدالله کاشانی و مبارک‌شاه قزوینی و با توجه به دو گوهرنامه عربی که مرجع رسالات شرق و غرب جهان اسلام هستند یعنی رسالات ابوریحان بیرونی و احمد تیفاشی، چندین شغل و تخصص در حوزه گوهرها وجود دارد اصلی‌ترین واژه‌ها مربوط به حکاکان و جوهریان است اصطلاح حکاکی ناظر به مفهوم تراش گوهر است از این منظر، حکاک و جوهری با هم تفاوت دارند ابوالبرکات نیشابوری می‌نویسد و جوهریانی که حکاکی ندانند از این نوع خالی باشند و هرگاه که شبه‌ای افتد در نوعی از جواهر، به حکاک حاذق محتاج باشند (نیشابوری 1383، 106) منظور از جوهری، گوهرشناس و گوهرفروش است در حالی که حکاک، به گوهرتراش اشاره دارد اصطلاح حکاکی در این رسالات، خود ناظر به دو تخصص متفاوت است اول تراش گوهر و ساختن نگین از گوهرها و دوم ایجاد نقوش برجسته و گود روی آنها برای نمونه، در عرایس الجواهر و نفایس الاطایب آمده است نقش‌های نگین و نقش‌هایی که بر بلورینه‌ها کرده باشند هم به آلات مس کنند … و در او خاصیتی است عجیب در باب آلات حکاکان (کاشانی، 1345 230) یا خواجه نصیرالدین آورده که نقش خواتیم و بلورینه‌ها هم به آلات مس کنند (طوسی، 1348 : 215) تخصصی دیگر نیز در این میان وجود داشته است که بدان ثقاب یا سفته‌گر می‌گفتند، یعنی کسی که گوهر را سوراخ می‌کند نیشابوری در تشریح مکان‌هایی که این شغل بیشتر رواج داشته است می‌نویسد: و در این تاریخ ثقب کردن و نظم هارات بیشتر در بغداد می‌کنند … در تاریخ قدیم در کیش و بحرین ثقاب و نظّام نبوده است (نیشابوری، 1383: 168) واضح است که شاغلان در این حرفه از حکاکان و جوهریان تمایز داشته‌اند. بر این اساس، در حرفه گوهرتراشی سه تخصص اصلی وجود داشته است:
1) سوراخ کردن و سفته‌گری گوهر.
2) تراشیدن سنگ و شکل بخشیدن به آنها.
3) کندن نقوش بر روی آنها.
آلات به کار رفته در هر یک از این مشاغل نیز بنا بر نوع کاری که لازم است انجام شود، متفاوت است با این حساب سه نوع آلت گوهرتراشی در این خصوص متصور است:
الف) چرخ سوراخ‌کاری یا تخته سُفته‌کاری (نیشابوری، 1383 : 183).
ب) چرخ حکاکی برای تراش گوهر (همان، 96).
ج) چرخ حکاکی برای نقش خواتیم و کندن مُهر (کاشانی، 1345 : 230).

الف) چرخ سوراخ‌کاری یا تخته سفته‌گری:

سوراخ کردن گوهرها برای به نخ کشیدن آنها ضروری است از آن گذشته در طراحی‌های جواهرات از باستان تا کنون یکی از روش‌های مرسوم و مداوم در اتصال قطعه‌های جواهری، ایجاد سوراخ درون سنگ بوده است سید سجادی نمونه‌هایی از مهرهای سوراخ شده عقیق در شهر سوخته را ارائه می‌کند و تا حدودی شیوه سوراخ کردن آنها را بیان می‌کند (سید سجادی، 1382: 29) چرخ مخصوص سوراخ کردن سنگ، ویژگی‌هایی مشابه با دیگر چرخ‌های حکاکی دارد. اندک تفاوت‌ها در این زمینه در نحوه به کارگیری قبضه سنگ و جهت نیروی وارده بر آن است ساختار دستگاه چندان به دستگاه مُهر کن شبیه نیست اما نیروی محرکه هم‌چنان کمان و ابزار سوراخ کردن مته است. ابوالبرکات نیشابوری در سوراخ کردن مروارید، دستگاه و شیوه کار را تا حدودی توضیح داده است او ابتدا نحوه ساخت مته سوراخ‌کاری (مثقب) را توضیح می‌دهد: چون خواهند که مروارید را سوراخ کنند بگیرند پاره آهن سفته‌ای پولاد باریک سپید چنان که پوستناک نبود، و سر آن را باریک کنند به مقداری که ثقب خواهند کرد و هر چند باریک‌تر بود بهتر باشد، تا سوراخ بهتر آید که از فضایل مروارید یکی تنگی سوراخ است. پس طرف سر آهن باریک را اندک مایه نسبت به او پهن‌تر کنند و حکاکان آن قدر پهنی را (پیازه‌ی) مثقب گویند، و غرض از آن، آن باشد تا آهن مثقب به آسانی بگردد و به کار فرو شود و نگیرد. پس آن را به چراغ بتابند و به روغن یا شمع فرو برد تا آب گیرد و اگر به آب، آب دهند خطر شکستن باشد و اگر مثقب در سوراخ مروارید شکسته شود به دشواری از وی بیرون تواند کرد و اغلب آن باشد که بیرون نتوان کرد پس آن آهن بر چوب مثقب که آن را شافه‌ی مثقب گویند در اصطلاح ببندند و امتحان آن که آب‌خور دست یا نی آن باشد که چون آن را بر سنگ افکنند و تیز کنند به دندان بدارند اگر دندان را بتراشد آب گرفته بود و کاریگر آید، و اگر دندان نتراشد آب نگرفته بود. و دیگر بار چنان که یاد کرده شد بتابند و آب
دهند (نیشابوری، 1383 : 183) در رسالات مورد بررسی تنها در رساله نیشابوری شرحی از تخته سفته‌گری آمده است (همان‌جا) از این نمونه دستگاه‌ها، موردی یافت نشد اما توضیحات نیشابوری تقریباً مطابق با نگاره‌ای مربوط به این شغل است (تصویر 1) این نگاره هندی مربوط به سال 1810 م است و گوهرتراشی را به تصویر می‌کشد که با استفاده از یک کمان، سوراخی را در یک سنگ قیمتی ایجاد می‌کند. پاول، روش دقیق تولید این مرواریدهای سوراخ شده را توصیف می‌کند. مثقب‌کار مروارید، مروارید را در سوراخی کوچک بر یک چوب نرم ثابت می‌کند. سوراخ با مکانیزمی معمولی روی چوب ایجاد شده است با حرکت رفت و برگشتی کمان، ابزاری نوک‌تیز (مته) به گردش درمی‌آید. بنابراین، در اینجا، دستگاه سوراخ کن ابزاری با نوکِ تیز و دسته‌ای بلند است. برای ساختن یک دسته متحرک برای این کار صنعتگر، انتهای یک پوسته نارگیل را که قسمت انتهایی آن شبیه قارچ است، به کار می‌گیرد دست خود را روی آن نگه می‌دارد در حالی که انتهای ابزار (مته) در حال چرخیدن در سوراخ است البته کمان این کار بسیار ظریف و کوچک است (powell 1872 193).

تصویر 1 نگاره نمایشگر چرخ سوراخکاری هندتوضیحی که ابوالبرکات نیشابوری در اواخر قرن ششم هجری در خصوص تخته سفته‌گری بیان می‌کند با نگاره موزه اشمولین (تصویر 1) مربوط به قرن دوازدهم هجری کاملا تطابق پیدا می‌کند: بگیرند پاره‌ای تخته و سه پایه درو محکم کنند، چنان که بلندی در مقابله‌ی روی باشد و بر روی آن دو پاره یا بیشتر تخته از چوب بید مثل مسطر، چنانکه بالای آن مساوی بالای روی آن تخته باشد و آن را بر هم بندند به ریسمان و یک طرف آن را مسمار کنند که بر روی تخته زده باشد. هم به ریسمان محکم کنند و مسماری دیگر بر دیگر جانب تخته فرو برند چنان که در میان آن مسط رها باشد. پس یک مسطر را از آن جمله از هم بازکنند و مروارید را در میان آن نهند محکم شود. و احکام آن معتدل باشد که اگر محکم‌تر باشد مروارید را به سقط بشکند و اگر سست‌تر باشد آن را نگاه نتوان داشت، چون مثقب بر وی نهند بگردد. و مجموع آن کرسی را (تخته‌ی سفته‌گری) خوانند و آن مسطرهای به هم باز بسته را (گیرا) خوانند. پس هر مروارید که خواهند که سوراخ کنند در (گیرا) گیرند و کوزه یا غضاره‌ی سوراخی به یک طرف او فرو برده باشند و نایژه گندم که آن را (ساواری) خوانند در آن سوراخ محکم کرده، چنان که آب به وی بیرون میآ‌ید. و نخست مثقب را چنان که خشک باشد بر موضع ثقب نهند تا نشانی گیرد اندک. پس ثقاب بنگرد تا نشان ثقب موافق دانه مروارید افتاده است یا نی. اگر راست باشد نایژه آب بر روی دانه مروارید در پهلوی مثقب نهد تا چندان که دست می‌کشد آب از نایژه بیرون می‌آید و براده را از ثقب بیرون می‌آورد. و جمله حجرات را هم بدین طریق ثقب کنند. آنچه مبرد قبول نکند به مثقب الماس، چنان‌که پیش از این شرح کرده شد. و چون مثقب اندک مایه فرو رفت هر لحظه مروارید را از (گیرا) بیرون می‌گیرند، چنان که در سر مثقب باشد. و آن را به دست می‌گرداند و می‌نگرد تا سوراخ راست می‌شود یا نی. اگر انحراف داشته باشد آن را به منحرف داشتن دست و مثقب تدارک می‌کند. و جمله مروارید خرد و بزرگ را از یک طرف سوراخ کنند تا به دیگر جانب رسد. و در آنوقت که مثقب بدان جانب دیگر بیرون خواهد آمد به غایت احتیاط باید کرد تا پاره‌ای از اسفل مروارید نجهد. بلکه همچنان باید که هر دو طرف سوراخ متساوی باشد. و تمیز نتوان کرد که ابتدا از کدام طرف کرده‌اند به وقت ثقب کردن (نیشابوری، 1383 : 184).

بنا بر نظر نیشابوری و استناد به نگاره مربوطه، قطعات دستگاه را می‌توان چنین برشمرد و نام نهاد:
1) تخته سفته‌گری: میزی سه پایه که در (تصویر 1) ممکن است چهار پایه داشته باشد و تمام اجزا آن را تخته سفته‌گری گفته‌اند.
2) گیرا: نوارهای چوبی که به بلندی می‌زند و در سطرهایی موازی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند. این چوبها معمولاً از چوب بید که نرم است ساخته می‌شدند، تا در اثر فشار مته، سنگ را نشکنند. در دو طرف، دو سطر از چوب‌ها را با میخ محکم می‌کنند. در بین آن دو، سطرهای دیگری از همان چوب بید قرار می‌دهند و با ریسمان محکم می‌کنند. بنابراین، با توجه به اندازه سنگ، یکی از چوب‌ها را از میان دو سطر ابتدا و انتهایی برداشته و سنگ را ما بین سطر اول و سطر بعدی قرار داده محکم می‌کنند. این اتفاق با ریسمان صورت می‌پذیرد. بنابراین، سنگ، تحتِ فشار دو عدد چوب نرم، از حرکت و پرتاب شدن باز داشته می‌شود. نام این چوب‌ها را گیرا گفته‌اند. در (تصویر 1) ریسمان‌های نازکی که به گیرا بسته شده‌اند مشهود هستند.
3) شافه مثقب: مته را درون چوبی بلند محکم می‌کنند. این چوب از طریق کمان به گردش درمی‌آید و مته را می‌چرخاند برای نگه‌داشتن سرِ شافه مثقب یا قلم سوراخ‌کاری از ابزاری کاسه مانند استفاده می‌شود که در (تصویر 1) در دستِ چپ سوراخ‌زن (ثقّاب) قرار دارد. نیشابوری آن را از جنس سفال (کوزه یا چشم زخم) کاس مانند می‌داند (همان، 183) در حالی که در هند، احتمالاً بیشتر از پوسته نارگیل استفاده می‌کردند (Powell 1872, 193).

نمونه بالا، شاهدی بر پیوستگی سنت‌های گوهرتراشی و مشابهت آنها در سرزمین‌های ایران و هند است. با توجه به این پیوستگی و این مشابهت و نظر به اینکه آلات حکاکی در دستگاه‌های نوع دوم و سوم در کتاب نیشابوری و دیگر رسالات تشریح نمی‌شوند، به نظر می‌رسد با اتکا به شواهد غیر گوهرنامه‌ای، می‌توان درباره ساختمان و نحوه عملکرد این دستگاه‌ها گمانه‌زنی‌های دقیقی داشت.

ب) آلت حکاکی یا چرخ لکببه (چرخِ تراش):

چرخ تراش، مهمترین ابزار گوهرتراشی است. در گذشته ساختمان کلی چرخ‌های تراش پیچیدگی چندانی نداشته است و اکنون نیز تقریباً همان‌گونه است. این چرخ‌ها، تولید را افزایش داده و تا حدودی همسانی اشکال گوهر را تضمین می‌کنند. نشانه‌ای از آلات حکاکی که مربوط به سده‌های 6 تا 10 ه.ق در سرزمین‌های اسلامی باشد دیده نشد. اما پی‌جوییِ شواهد در منابعی غیر از گوهرنامه‌ها، آثار ملل دیگر و یا دور ه‌های تاریخی مختلف، ممکن است در شناخت و توضیح چرخ لکببه و آلت حکاکی از جنبه‌هایی مؤثر واقع شوند. در مطلع العلوم آمده است: تراشیدن جواهر با یک تار آهنی که به یک کمان بسته شده است شروع می‌شود. جواهر را پس از تراشیدن با فسان (سنگ‌سای) صاف و هموار می‌کنند، آنگاه شکل دلخواه را به جواهر می‌دهند. پس از آن عیوب سنگ را با فسان و چرم بر طرف می‌کنند. سپس دوباره آن را سنگ‌سای می‌زنند. اگر سنگ پربها باشد آن را با خاکستر عقیق سرخ و اگر سنگ کم‌بها باشد آن را با خاکستر بلور جلا می‌دهند (واجد علی‌خان، 1392: 410) در مجموع، چرخ‌های تراش، شکل ثابتی دارند تفاوت آنها در چرخش و ایجاد نیرو در راستای افقی و یا عمودی است که به این نوع ابزارها، تنوع بخشیده است. ساختار چرخ‌ها در سه شکل و شیوه خلاصه می‌شود:

1) چرخ عمودی: این نوع، بیشتر در مصر به کار می‌رفته است و از قطعه چوبی صلیبی استفاده می‌شده است. با کمک وزنه‌های سنگین و تسمه‌ای که به محور اصلی متصل است، نیرویی به سمت پایین وارد می‌شود با یک دست، مهار بخش پایینی مته و با دست دیگر به صورت حرکت پیچشی با دوران 180 درجه و چرخش معکوس به همان میزان درون ظرف را تهی می‌کردند در قسمت انتهایی چوب، مته‌ای از جنس سنگ رز گرانیت قرار گرفته که با کمک مواد ساینده، سنگ تراشیده و ظرف تو خالی می‌شده است. این ابزار را بیشتر در سلسله هجدهم پادشاهی مصر یافته‌اند. در چرخ‌های اولیه مصری، نمونه‌هایی نیز وجود دارند که نیروی محرکه با کمک کمان تولید می‌گردید (تصویر 2) ساختمان چرخ‌ها در کل تفاوتی ندارد و محور اصلی، نیرو را به سمت پایین اعمال می‌کند و سنگ با کمک ساییدن تراشیده می‌شود (Hassaan, 2016: 226) این چرخ‌ها، عمدتاً برای تراش و توخالی کردن ظروف سنگی گرانبها به کار می‌رفته‌اند. بعدتر در دوره فاطمیان مصر، این سنت دیرینه به اوج خود می‌رسد و آثار بسیار کمیابی از سنگ بلور تولید می‌گردد نیشابوری نیز به تمایل خلفای مصر به ظرف‌های بلور اشاره می‌کند و توضیح می‌دهد که این صنعت، سالیان دراز در مصر رواج داشته است. (اوانی که از بلور ساخته‌اند به مدت‌های مدید ساخته‌اند به آلات حکّاکّان و هر یک از آن اوانی یک پاره سنگ بلور بوده باشد که از آن نوعی اوانی ساخته باشند). (نیشابوری، 1383: 210).

2) چرخ افقی: شیوه تراش در این چرخ‌ها بر اساس گردش افقی چرخ صورت می‌پذیرد. ابداع این نوع چرخ‌ها را به قرن شانزدهم میلادی و به شخصی به نام سلینی نسبت می‌دهند (Ashbee 1898)
جالب است که این چرخ را حکاکان در قرن هفدهم در هند استفاده می‌کردند (ادیب، 1381: 75) در این چرخ تراش، اجزا دستگاه ثابت‌اند و گوهر با کمک دسته بر سطح صفحه‌تراش ساییده می‌شود از آنجا که سنگ در زاویه‌های مشخص و کنترل پذیر بر دستگاه مماس می‌گردد، ایجاد اشکالی با صفحه‌های دقیق برای بازتاباندن نور از سطح و درون سنگ با سهولت بیشتری انجام می‌شود.

3) چرخ کمان: چرخ‌های کمان، شناخته شده‌ترین نوع چرخ‌هایی هستند که دست کم از دوره صفوی در ایران رواج داشته‌اند. شاردن، جواهرفروش فرانسوی، به این موضوع اشاره کرده است: جواهرتراشان ایرانی … عقیده دارند که فن ساختمان چرخ‌ها حائز اهمیت بسیار است و باید در تعبیه آن دقت و اهتمام بسزایی مبذول داشت … گوهریان چرخ خویشتن را که بر گیره گردی تعبیه شده با کمانی در یک دست و گوهر در دست دیگر بر چرخ نگه می‌دارند و می‌چرخانند. تراش پخ و مورب به این ترتیب مشکل است که کاملا درست انجام شود ولی در عوض سهل و کم‌خرج می‌باشد (شاردن، 1345: 345_346) توضیحات شاردن درباره چرخ‌های تراش ایران با نگاره متعلق به هند مشابهت‌های قابل توجهی دارد. بر این اساس، به نظر می‌رسد رایج‌ترین ابزارهای سنتی گوهرتراشی در هند و ایران این دستگاه و چرخ‌هایی شبیه به این دستگاه بوده‌اند (تصویر 3).

تصویر 2 چرخ اولیه تراش با محور عمودی و کمان

تصویر 3 نگاره چرخ تراش با محور افقی و صفحه عمودی

تصویر (3) نگاره‌ای است که در پتنا و در حدود سال 1826 م نقاشی شده است و هم اکنون در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن نگهداری می‌شود. این نگاره، گوهرتراشی را نشان می‌دهد که از دستگاه چرخ کمان استفاده می‌کند. پاول چنین صنعتگری را حکاک جلادهنده گوهر معرفی و ثبت کرده است و در توصیف ابزارآلات و نحوه کار او چنین می‌نویسد: ابزارهای او عبارت‌اند از: سنگی که بر روی یک محور چوبی بین دو قطعه چوب عمود می‌چرخد، چوب‌های قائم و پایه‌ها (آددا) نامیده می‌شود، چرخ یا سنگ سمباده را (سن) می‌گویند، صفحه‌ای که از مخلوط لاک و گرد کوراندوم (یاقوت از این خانواده است) ساخته شده است. این چرخ، با کمک کمان به چرخش درمی‌آید و دو درجه متفاوت دارد. یکی زبر و دیگری نرم. یکی از مواردی که باید از سوخته یا گرده نرم در ساخت چرخ آن استفاده کرد (میتاسن) است. در این چرخ به جای کروندوم از ماسه استفاده می‌شود. چرخ سوم، (چیلاسا) از چرخ‌های دیگر کوچکتر است و با کمک خمیری به نام (باری) که از بلور سوخته یا سنگ چخماق کوبیده ساخته می‌شود، برای صیقل دادن گوهر است (Powell 1872, 193-194) چند نکته در توضیحات پاول، قابل توجه است. اول آنکه شخصی که گوهر را می‌تراشد، با نام حکاک می‌شناساند در بیشتر گوهرنامه‌های مورد بررسی، همواره از گوهرتراش با عنوان حکاک یاد شده است. دوم، تشریح و توضیح او درباره شکل دستگاه، مطابق با نگاره هندی و توضیحات شاردن از چرخِ تراش ایرانی است. سوم آنکه توضیحاتی که درباره سه نوع چرخ و گرده‌ای ساینده می‌دهد، هم‌سانی قابل توجهی با توضیحات نیشابوری درباره تراش یاقوت با سه چرخ متفاوت یعنی چرخ حکاکان، چرخ سرب و چرخ مس (نیشابوری، 1383: 96) دارد. با توجه به این شواهد به نظر می رسد آلت حکّاکّان یا همان چرخ لَکببه که در جواهرنامه نظامی از آن سخن رفته، دستگاهی شبیه به این نمونه‌ها باشد و عملکردی مشابه با این چرخ‌ها داشته است. چنین به نظر می‌آید که این چرخ با همین ساز و کار تا دوران معاصر نیز در ایران مورد استفاده بوده است (تصویر 4) وولف نیز بخش‌هایی از این دستگاه را توضیح داده است: ابزار کار اصلی کار حکاکان جوهرتراش دستگاه حکاکی کمانه‌ای است که برای تراش سنگ‌های قیمتی مثل فیروزه به کار می‌رود و اجزاء مختلفی چون شقه، تنه شقه، کمانه و جز این‌ها دارد. شقه، دوکی متحرک و آهنی و بخش مرکزی دستگاه بر تنه‌ای چوبی سوار است و در فضای بین دوپایه آن می‌گردد. این چرخ حکاکی قطری در حدود 45 سانتیمتر دارد (Wulff, 1962.38 نک. شیرمحمدلو، 1398).

تصویر 4 چرخ کمان نیشابور

ج) چرخ حکاکی نقوش Intaglio Tools:
نیشابوری در رساله خود اشاراتی به حک نقوش و خطوط روی گوهرها دارد. او می‌نویسد: فرمود زمرد ریحانی بیاورند شکل آن مربع و روی ممسوح و بی‌عیب و در مساحت کف دستی گردآگرد آن دُر زر گرفته و مرصع کرده به وزن سی مثقال از راه تخمین، بر روی آن صورت تخت شاهی انگیخته کرده، در غایت کمال صورتگری، و در زیر تخت صورت دو شیر کرده، و بر دو جانب تاج صورت دو مرغ، و آن صورت‌ها را جامه‌گری و موی‌گری به غایت خوب کرده و گزاره کرده که مثلا از موم نتوان کرد (نیشابوری، 1383: 114) اما برخلاف انتظار، در هیچ بخشی از این روایات از چرخ حکاکی نقوش سخن به میان نمی‌آورد، یعنی عملکرد دستگاه و یا قطعات تشکیل دهنده دستگاه را تشریح نمی‌کند با توجه به اینکه انجام این عمل، شغل و وظیفه‌ای متفاوت از گوهرتراشی است، حک نقوش واضحاً نیازمند دستگاه و روشی متفاوت است. تصاویری از چرخ حکاکی نقوش روی گوهرها، از دوره‌های متأخرتر و مربوط به هند و ایران در دست است (تصاویر 5 و 6) همچنین پاول اطلاعاتی درباره این چرخ‌ها به دست می‌دهد (Powell,1872:193). (تصویر 7) بر اساس تصاویر چرخ‌های متأخر و توضیحات پاول، مشخص می‌شود که برای نگهداری نگین یا گوهر، آن را با لاک به دسته چوبی متصل می‌کردند. چنانکه خواجه نصیرالدین طوسی نیز به این موضوع اشاره کرده است: یاقوت را نخست به لک بر سر چوبی بندند (طوسی، 1348: 43) دوم آنکه اتصال سنبه‌های فولادی به چوب در ساختن قلم یا (بارما) دقیقاً همچون توضیحات نیشابوری در ساختن سنبه‌هایی از الماس برای سوراخ‌کاری است: دو پاره آهن نرم پاک بگیرند و اگر سوراخ باریک خواهند کرد آن آهن را به قدر آن سوراخ باریک کنند و سر آن را پهن کنند … آن را بر چوب مثقب ترکیب کنند (نیشابوری، 1383: 141) سوم، استفاده از صفحه کوچک مسی برای حک نقش روی نگین است. عبدالله کاشانی در عرایس الجواهر و نفایس الاطایب می‌نویسد: و نقش‌ها که بر بلورینه‌ها و نگین کرده باشند همه به آلت مس کنند (کاشانی، 1345: 230) در بیشتر تصاویر باقی‌مانده از این دستگاه‌ها، سه صفحه عمود بر تاقچه وجود دارد که تنها دو صفحه آن را به عنوان پایه استفاده می‌کنند. در توضیح وجود صفحه سوم با توجه به متحر کبودن صفحه میانی که به احتمال زیاد برای تنظیم قلم‌های حکاکیِ با طول‌های متفاوت تدارک دیده شده است، به نظر می‌رسد بسته به اینکه حکاک چپ دست یا راست دست است، قلم حکاکی در سویی متناسب قرار می‌گیرد. ضروری است که چرخ کوچک مسی را که به نوک قلم حکاکی محکم کرده‌اند، رو به بیرون از دستگاه تنظیم نمایند. چرا که قلم حکاکی در جای خود ثابت است و برای ایجاد نقش روی مُهر، گردش آزادانه قبضه و نگین متصل به آن ضروری است. این دستگاه نیز عیناً در دوران متأخر مورد استفاده بوده است و خوشبختانه شکل و عملکرد آن پیش از این روشن شده است (نک. میرزا ابوالقاسمی، 1388: 715 717 ؛ میرزا ابوالقاسمی و پورمند، 1390: 61).

تصویر 5 نگاره نمایشگر دستگاه حکاکی نقوش

تصویر 6 چرخ حکاکی مُهرکنی ایران

تصویر 7 چرخ حکاکی نقوش قرن 19 م هند

نتیجه‌گیری:

نویسندگان گوهرنامه‌های فارسی، عمدتاً موارد لازم برای شناسایی و تراش گوهرها را ذکر کرده‌اند، اما چگونگی عملیات مکانیکی دستگاه‌های به کار رفته را شرح نداده‌اند گویا شرح مکتوب این جزییات، به سبب بدیهی بودن عملکرد و ساختمان دستگاه‌های تراش در آن دوران، غیرضروری می‌نموده است با این حال بر وابستگی این صنعت به چنین ابزاری تأکید کرده‌اند و گاه به طرح جنبه‌هایی فنی از این چرخ‌ها پرداخته‌اند. با بازخوانی متن گوهرنامه‌ها و همچنین بررسی منابع و شواهد پیرامونی می‌توان به تصویری روشن‌تر از مفهوم، ساختار و عملکرد چرخ‌های گوهرتراشی دست یافت. این یافته‌ها نشان می‌دهند که منظور از چرخ حکاکی و نظایر آن در گوهرنامه‌های فارسی ناظر به سه دستگاه متفاوت است. این دستگاه‌ها متناسب با تخصص‌های سه‌گانه در گوهرتراشی بدین ترتیب قابل تببین هستند: نمونه اول تخته سفته‌کاری یا دستگاه سوراخ‌کن از گونه چرخ‌هایی است که نیروی محرکه آن از طریق کمان اعمال می‌شده است، اما در ساختمان اصلی دستگاه با نمونه‌های دیگر چرخ حکاکی تفاوت‌های بسیاری دارد. نمونه دوم، چرخ گوهرتراشی است که معمولاً در گوهرنامه با نام آلت حکاکان یا چرخ لکببه آمده است. آلات یا چرخ‌هایی که مخصوص تراش و شکل دادن به گوهرها از یک سو و جلا دادن و براق کردن گوهرها از سوی دیگر بوده‌اند. به همین دلیل، گاه با نام چرخ حکاکی و چرخ جلا نیز خوانده شده‌اند. نمونه سوم، چرخ کنده‌کاری با عملکردی متفاوت است که مخصوص گودبرداری یا برجسته‌کاری نقوش روی سطح گوهر بوده است هر گوهرتراش، بر اساس حرفه خود، از یک نوع از این چرخ‌ها و عملکرد متفاوت آن نسبت به دو نوع دیگر بهره می‌برده و این انتخاب در تولید متنوع احجار کریمه تعیین کننده بوده است به نظر می‌رسد این چرخ‌ها در دوران تاریخی و مناطق مختلف، از ساختاری نسبتاً مشابه برخوردار بوده و در طول زمان تحول چندانی نیافته‌اند.

منابع:

1) آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن. 1323. الذریعه الی تصانیف شیعه. ج. 5: 283.
2) ابوعلی سینا. 1364. قانون در طب. ترجمه عبدالرحمن شرف کندی. تهران: سروش.
3) ادیب، داریوش. 1381. جهان جواهرات. تهران: انتشارات یادواره اسدی.
4) بهمنیار پارسی، شهریار. 1343. تجارب شهریاری. تصحیح محمدتقی دانش پژوه. تهران: کمیسیون ملی یونسکو.
5) بیرونی، ابوریحان محمد بن احمد. 1370. کتاب الصیدنه فی الطب. تصحیح عباس زریاب خویی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
6) 1374. الجماهر فی جواهر. تصحیح یوسف الهادی. تهران: نشر سمت.
7) تربیت، محمدعلی 1316. (الماس). مجله مهر. 5 (1): 14_9.
8) تیفاشی، احمد. 1977. ازهار الافکار فی جواهر الاحجار. به کوشش محمدیوسف حسن و محمد بسیونی خفاجی. قاهره.
9) جامی، زین‌الدین محمد. 1343. منتخب جواهرنامه اصل. تصحیح تقی بینش، مجله فرهنگ ایران زمین. ش. 12: 273_297.
10) جدی، محمد جواد. 1387 . مهر و حکاکی در ایران. تهران: فرهنگستان هنر.
11) دشتکی، محمد بن منصور. 1335 گوهرنامه. تصحیح منوچهر ستوده. مجله فرهنگ ایران زمین، ش. 4: 185_302.
12) رازی، محمد زکریا. 1349. کتاب الاسرار یا رازهای صنعت کیمیا. ترجمه حسنعلی شیبانی. تهران: دانشگاه تهران.
13) رحمت بن عطاء الله. 1387. کنزالاکتساب (در فن مهرکنی و هنرهای وابسته) تصحیح عارف نوشاهی و همکاری اقصی ازور. نامه بهارستان. ضمیمه شماره‌های 13 و 14.
14) سید سجادی، سید منصور. 1382. جواهرسازی در شهر سوخته. بی‌جا: معاونت پژوهشی سازمان میراث فرهنگی کشور.
15)شاردن، ژان. 1345 . سیاحت نامه شاردن. ترجمه محمد عباسی، ج. 2. تهران: امیرکبیر.
16) شیرمحمدلو، مهشید. 1398. (حکاکی). دایره المعارف بزرگ اسلامی ذیل واژه حکاکی.
17) صدیقی، مهدی. 1355. فیروزه نیشابور. مجله ادبیات مشهد. ش. 12: 19_43.
18) طوسی، خواجه نصیرالدین. 1348 . تنسوخنامه ایلخانی. تصحیح محمدتقی مدرس رضوی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
19) عباسی، رشید. بی‌تا. جواهرنامه منظوم، قرن یازدهم قمری. نسخه خطی. موزه ملک ش. 5266.
20) قزوینی، مبارک‌شاه. 1394. جواهرنامه. تصحیح سمیه جعفری. آبادان: پُرسش.
21) کاشانی، ابوالقاسم عبدالله. 1345. عرایس الجواهر و نفایس الاطایب. به کوشش ایرج افشار. تهران: انجمن آثار ملی ایران.
22) میرزا ابوالقاسمی، محمدصادق و حسنعلی پورمند. 1390. بررسی شیوه‌های حکاکی و مهرکنی در دوره قاجار. فصلنامه علمی نگره. ش. 20: 58_67.
23) میرزا ابوالقاسمی، محمدصادق. 1388. (مدخل حکاکی). دانشنامه جهان اسلام، به کوشش غلامعلی حداد عادل، ج. 13: 715_717.
24) میرشفیعی، سیدمحمد و مهدی محمدزاده. 1394. فن‌شناسی و ساخت مینای زرین‌فام شیشه، بر اساس فرمول‌های کتاب جواهرنامه نظامی دوفصلنامه پژوهه باستان‌سنجی. ش. 2: 27_38.
24) نیشابوری، محمدبن ابی البرکات. 1382. جواهرنامه نظامی. به کوشش ایرج افشار. تهران: میراث مکتوب.
25)واجد علی خان. 1392. مطلع العلوم و مجمع الفنون. تصحیح سیدکمال حاج سیدجوادی. تهران: پژوهشکده هنر.
26) ونزل، ماریان. 1386. انگشتری‌ها. ترجمه غلامحسین علی مازندرانی. تهران: کارنگ.

. Ashbee, C. R .1898. The Treatises of Benvenuto Cellini (16th century) on Goldsmithing and Sculpture.
. Francis, Peter Jr. 1989. “Beads of the Early Islamic Period.” Beadsa: Journal of the Society of Bead Researchers, 1: 21-40.
. Gallop, Annabelle & Venetia Porter. 2010. Lasting Impressions (Seals from the Islamic world). London: A travelling
photographic exhibition from the British Museum and British Library.
. Hassaan, Galal. Ali. 2016. “Mechanical Engineering in Ancient Egypt, part X11: Stone cutting.” International Journal of
Advanced Research in Management, Architecture, Technology and Engineering (IJARMATE). 2 (4).
. Khatak. Sarfaraz Khan, and Otto Spies, tr. 1954. The treatise on the nature of pearls of Shaikh ʿAli Ḥazin. Walldorf-Hessen.
. Keene, Manuel. 1981. “The Lapidary Arts in Islam.” Expedition Magazine. 24. 1.
. Kirchner, Eric, and Mohammad Bagheri. 2012. “Color Theory in Medieval Islamic Lapidaries: Nıshābūrı, Tūsı and
Kāshānı.” Centaurus. 55 (1). Wiley and sons, A/S.
. Markel, Stephen. 2008. Mughal Jades: A Technical and Sculptural perspective.
index.html.
. Morero, E., H. Procopiou, J.Vargiolu, J. Johns & H. Zahouanic. 2013. “Carving Techniques of Fatimid Rock Crystal Ewers
(10–12th cent. A.D.).” wear. 301(1-2): 150-156.
. Powell, B.H. 1872. Hand-Book of the Manufactures and Arts of the Punjab. Lahore: Punjab Printing Co.
. Sax, M. & N.D Meek. 1995. “Methods of Engraving Mesopotamian Quartz Cylinder Seals.” Archaometry. 37(1): 25-36.
.Wulff, H. E. 1966. The Traditional craft of Persia. London.

Abstract

A Study of the Technical Features of Gem Engraving Wheels in 13th to 16th Centuries
.on the basis of Jawāher-Nāmas (Books of Gems)

Ya’qub Āžand
Full Professor, College of Fine Arts, Faculty of Visual Arts, University of Tehran.
Mehdi Arjmand Inālu
A PhD Candidate in Comparative and Analytical History of Islamic Art, University of Tehran (Corresponding Author).

Receive Date: 24 October 2020 , Accept Date: 20 January 2021

Gemology is one of the first sciences about which ancient scholars and scientists of Iran and the Islamic world have written treatises. The economic, administrative and documentary aspects of gems in Islamic governments and before them show the importance of this part of science in different periods. The main part of Jawāher-namās (books of gems) has always been dedicated to methods of identifying and valuing gems. But in the meanwhile, the subjects of civilization, medical sciences, hadith sciences and technical aspects of stone engraving and polishing have also been considered. In Jawāher-namās, the methods of cutting and polishing each type of gems has been specifically described. Such descriptions are sometimes accompanied with specialized or forgotten words. Therefore, understanding and discovering the knowledge of our predecessors in this regard has been remained ambiguous and in some cases, the exact meaning of the authors would not be understood. These include a variety of engraving and polishing wheels(instruments). In most gems the types of wheels used have been referred to; however there is no mention of the general structure of them, i.e. the devices used. Therefore, the main question of the present research would be as follows: What characteristics do the engraving wheels mentioned in Persian Jawaher-namas have in terms of meaning, appearance, structure and function? Looking for sources other than books on gems, and reviewing the remained examples and pictures used to describe this work in the 9th and 10th centuries AH/AD 15th and 16th centuries, an attempt has been made to give an overview of the construction of such devices and the function of each. Examining some images and tools left from the Qajar period in Iran, India and Europe, the results demonstrate that these wheels were based on relatively similar structures at that time. However, there are three types of lapidary wheels that require three different types of machines. In this article, besides having a review of such devices, other technical features and
the history of each has been considered as well. These features show that each lapidary wheel applied a certain device with different function, depending on their operation. Th.matter proved to be decisive in the diverse production of gem stones


مرجع: بازیابی مفهوم و عملکرد چرخهای حکاکی در گوهرتراشی.
یعقوب آژند، استاد گروه مطالعات عالی هنر، پردیس هنرهای زیبا، دانشکده هنرهای تجسمی، دانشگاه تهران.
مهدی ارجمند اینالو، دانشجوی دکتری، تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، دانشگاه تهران.